شرح غزل شمارهٔ ۱۲۵ بسم الله الرحمن الرحیم شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد بنده طلعت آن باش که آنی دارد شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب که به امید تو خوش آب روانی دارد گوی خوبی که برد از تو که خورشید آن جا نه سواریست که در دست عنانی دارد دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخن عشق نشانی دارد خم ابروی تو در صنعت تیراندازی برده از دست هر آن کس که کمانی دارد در ره عشق نشد کس به یقین محرم شرح غزل 125 دیوان حافظ
شرح غزل 428 دیوان حافظ
تو ,عشق ,کس ,شرح ,خوبی ,غزل ,شرح غزل ,سخنم تا ,تا تو ,شد سخنم ,نشان شد
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت